ناخودآگاه لبخنـــــدی روی لبانت مینشاند،
چقدر زیباست این لبخندهــــا
و چــــه دوست داشتنی اند این بعضی هــــا♥
پنجره ها کلافه اند از سنگینی ِ نگاه منتظرم اگر نمی آیی ، اینقدر پنجره ها را زجــــر ندهم ، چشم هایم به جهنم
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
زخم های بی نظیری به تن دارم ... اما تو مهربان ترینشان بودی ... عمیق ترینشان ... دردناک ترینشان ... با این حال : عزیز ترینشان ... بعد از تو آدم ها ، تنها خراشی بودند بر من، که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند ! عشق من ، خنجرت کولاک کرد ...
تــَمآم هوآ رآ بو مـے کشم ، چشم مـےدوزم ، زل مـے زنم … انگشتم رآ بر لبآטּ زمیـטּ مے گذآرم : ” هــــیس " … !مـے خوآهم رد نفس هآیش بـﮧ گوش برسد…!” امآ…! گوشم درد مـےگیرد از ایـטּ همـﮧ بـے صدآیـے ، دل تنگـے هآیم را مچالـﮧ مـے کنم و پرت مـے کنم سمت آسمآטּ! دلوآپس تو مـے شوم کـﮧ کجآے قصـﮧ مآטּ سکوت کرده ایـے ...
متــــــــاسفم .… نه برای تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست .… نه برای خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم …. متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را …. از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم …. تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم ....
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﯽ ﯾك ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺭا ﻣﺜﻞ ﺁﺩﻡ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪهي ، ﺑﯿﺨﻮﺩ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﺷﺮﻭﻋﺶ ﻣﯽﮐﻨﯽ! ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻌﻬﺪ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﻭ ﺗﻨﻮﻉ ﻃﻠﺒﯽ ﺩﺍﺭد خفهات ميكند ، ﺑﯿﺨﻮﺩ ﻣیکنی همان ﺍﻭﻝﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺣﺮﻑ ﻣیزﻧﯽ ﻭ ﺍﻣﯿﺪ ﺍﻟﮑﯽ ميدهي ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺖ! ﻭﻗﺘﯽ يك ﺁﺩﻡ ﺑﻬﺘﺮ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ميﺧﻮﺍﯼ ﺯﯾﺮﺁﺑﯽ ﺑﺮوﯼ ، ﺑﯿﺨﻮﺩ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪﮔﯿﺮﯼ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﺭﻭي ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻠﺖ ﻋﯿﺐ ميگذاري! ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺟﻮﺩش را ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻭ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﯽ يك ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺭا تمام ﮐﻨﯽ ، ﺑﯿﺨﻮﺩ ﻣﯽﮐﻨﯽ طرفت را ﺑﯿﻦ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﺮوﯼ! ﻭﻗﺘﯽ ﺟﺪﺍ ﺷﺪﯼ ﻭ ﮔﻨﺪ ﺯﺩﯼ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻃﺮﻓﺖ ﻭ ﻃﺮﻑ ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ كرد ﻭ برگشت ﺑﻪ زندگياش،ديگر بيخود ﻣﯽﮐﻨﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ يك ﺳﺎﻝ حالش را ﻣﯽﭘﺮﺳﯽ! ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ: ﺍﮔﻪ كسي را داريد ﮐﻪ"آدم است"ﻭ مردانه با شماست، ﻧﮕﻬﺶ داريد ...
میترسم از بعضی آدمها ... آدمهایی که امروز دوستت دارند و فردا بدون هیچ توضیحی رهایت میکنند ... آدمهایی که امروز پای درد دلت مینشینند و فردا بی رحمانه قضاوتت میکنند ... آدمهایی که امروز لبخندشان را میبینی و فردا خشم و قهرشان را ... آدمهایی که امروز قدرشناس محبتت هستند و فردا طلبکارآن ... آدمهایی که امروز با تعریفهایشان تو را به عرش میبرند و فردا سخت بر زمینت میزنند ... آدمهایی که مدام رنگ عوض میکنند ، امروز سفیدند، فردا خاکستری، پس فردا سیاه ... آدمهایی که فقط ظاهراً آدمند ... آدم هایی که شبیه مداد رنگیهای دوران بچگیمان!! هر چه بخواهند میکشند، هر رنگ که بخواهند میزنند
نگاه کن غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود؟ چگونه سایه ی سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود؟ نگاه کن تمام هستی ام خراب می شود شراره ای مرا به کام می کشد به اوج می برد.... نگاه کن!!!
زیاد که نیست؟ چه رنجی میکشم من! چه تحملی میکنی تو....! اغوشمان باز خواهد بود برای رسیدن! خسته که نمی شوی؟ چه اگر برسم....چه اگر نرسی چه اگر نیایم ....چه اگر نیایی چه اگر نباشم...چه اگر نباشی بگو که روزی به هم می رسیم، بگو که هستی، همین.....!
گفته بودي بر مي گردي، آنقدر زود كه هنوز ماهي ها بيدار نشده باشند، ومن سالهاست كه در كنار حوض خانه نشسته ام، و براي ماهي ها لالايي مي خوانم! مهلانوشت:خییییییلی بی وفا و مسخره ای ن گ ا ر
چه سخت است تشييع عشق بر شانه هاي فراموشي ، و چه سخت است سپردن دل به قبرستان جدايي ، وقتي ميداني هیچکس نيست تارهگذري بر بيكسان فاتحه اي بخواند
ماهیگیر دلش سوخت ، این بار ماهی بود که از ، تنــــــ *:( ــــــــهایی قلاب را رها نمیکرد ...
خـدای من
تا به انسان ها بگوید: همان لحظه ای که تصور میکنی به اخر دنیا رسیدی، درست در لحظه ی آغاز هستی مهلانوشت :خداجونم عاشقتم *:)
یک رنگ که باشی چشمشان را می زنی خسته می شونداز رنگ تکراریت این روزها دوره ی رنگین کمان هاست
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟ برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم، انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است .. پس به زندگی ات عشق بورز .. خوشحال باش .. و لبخند بزن .. فقط برای خودت زندگی کن.. قبل از اینکه صحبت کنی گوش کن قبل از اینکه بنویسی فکر کن قبل از اینکه خرج کنی درآمد داشته باش قبل از اینکه دعا کنی ببخش قبل از اینکه صدمه بزنی احساس کن قبل از تنفر عشق بورز زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و.. لذت ببر..
خدایا مرا ببخش .... به خاطر تمام درهایی که کوبیدم.... و خانه ی تو نبود....
خداوندا… دقیق یادم نیست ... آخرین بار کی خود را پیدا کردم… اما خوب یادم هست هرگاه که گم شدم ، دستمدر دست تو نبود…
خدای من...!!! من نه لیلی ام،نه مجنون در راه تو... من گمشده ام... پیدایم می کنی؟؟؟
خدایا... به من رفیقی بده... که با من گریه کنه... دوستی که با من بخندد را، خودم پیدا خواهم کرد...
آدم هر چند وقت یک بار باید یک سر به دفترچه تلفنش بزند! آنجاست که میتواند کلی گمشده پیدا کند، آنجاست که وقتی به گذشته فکر میکند، دلش ابری نمیشود، چشماش بارانی نمیشود، آنجاست که از فکر کردن به گذشتهها نمیترسد.
وقتی تنهایی..... بدون خدا همه رو بیرون کرده، تا خودت باشی و خودش!
گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد
ناخودآگاه لبخنـــــدی روی لبانت مینشاند، چقدر زیباست این لبخندهــــا و چــــه دوست داشتنی اند این بعضی هــــا♥
این وبلاگ چند روز پیش می خواست حذف بشه ولی من پشیمون شدم ، نه اینکه دلم نیاد ، نه فقط دوست نداشتم از روی عصبانیت تصمیم بگیرم ... از این به بعد همه چیز برام تموم شده است ... همه جور مطلبی که خودم دوست دارم ، توش میذارم ... از این به بعد خودم هستم و تنهایی هام ...
خدا زمین را مدور افرید،
و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک ، همه معنی یک زندگی است ...
طراح : صـ♥ـدفــ |